این جملات مدام نه تنها در ذهن و لبم تکرار میشود و بلکه قلبم با این جملات آرام میگیرد.
زندگی زیباست امّا شهادت زیباتر
اگر شهید نشویم میمیریم...
کسانی میگویند که بنده حسود هستم راست میگویند ، وقتی به سر خاک شهدا میروم به آنها حسادت میکنم.
وقتی اسم شهیدی را میشنوم و یا عکسهایشان را میبینم به آنها حسادت میکنم.
کاش روزی فرا رسد که من هم مانند آنها به مقام شهادت رسبده باشم ...
ای اجل تو خودت هم خوب میدانی که من از مرگ نمیترسم ، ولی اگر خواستی جانم را بگیری، زمانی بگیر که لباس رزم بر تنم باشد، زمانی بگیر که درحال خدمت به خدا و خلقتش باشم ، زمانی بگیر تا با دشمن خدا ، قرآن و ائمه اطهار در حال جنگ باشم..
از روزی که فهمیدم فرق مرگ و شهادت چیست. راه شهیدان را ادامه میدهم تا روزی که من هم مانند آنان شهید شوم.
خداوندا درست است که بنده ناسپاسی بودم ، درست است که راه کج رفتم ، درست است که بد بوده ام.. اما الان شکرگذارت هستم، از راه کج برگشتم و توبه کردم.
خداوندا کاش میشد در دفتر پر غلط زندگی ام بنویسی با ارفاق "شهادت"
اللّٰهم ارزقنی توفیق الشهادة فی سبلیک
این دل تنگم عقده ها دارد گوئیا میل شهادت دارد
یا خدا ما را مدافع حرم کن بعد از آن به ما شهادت عطا کن
عاقبت بال و پرم میل پریدن دارد چند روزیست سرم میل بریدن دارد
نویسنده و شاعر: احمدرضا غلامزاده